هدف هالاسا از این پژوهش، بررسی روابط میان مدیودورسال تالاموس و قشر پیشپیشانی بود. او برای این کار، وظیفهای را به موشها محول کرد تا تغییر میان و بافت متفاوت را بررسی کند.او در هر آزمایش، دو هدف تصویری و صوتی را به موشها ارائه داد که دستورالعملهای متضادی داشتند. یکی از این اهداف رفتن به چپ و دیگری رفتن به راست را دستور میداد. به هر یک از موشها سرنخی ارائه شد که آنها را در پیروی از هدف تصویری یا صوتی راهنمایی میکرد. وی افزود: تنها راه حل این مسئله برای موشها، به خاطر سپردن سرنخ در طول آزمایش است تا به هدف برسند.پژوهشگران در این آزمایش دریافتند که نقش ورودی تالاموس، در تغییر موفقیتآمیز اولویتها ضروری است. با سرکوب مدیودورسال تالاموس در طول آزمایش، تاثیری در عملکرد مشاهده نشد اما هنگامی که این کار هنگام تغییر مفاهیم صورت گرفت، موشها به زمان بیشتری برای تغییر اولویت نیاز داشتند.هالاسا و همکارانش امیدوارند که بتوانند یافتههای این پژوهش را در بهبود توانایی شبکه عصبی مغز به کار گیرند تا به ذخیره وظایف پیشین قبل از اجرای وظایف جدید کمک کنند.این پژوهش، در مجله "Nature Neuroscience" به چاپ رسید.